سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes

تیر 1388 - انرژی مثبت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الگوی بهتر چیست ؟

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 1:8 صبح
از دوا بی یِرد مزریچ پرسیدند که بهترین الگو برای پیروی چیست ؟ افراد پرهیزگاری که زندگی شان را وقف خدا می کنند و نمی پرسند چرا ؟ یا افراد بی فرهنگی که می کوشند اراده باریتعالی را بفهمند ؟

داو بی یر گفت : بهتر از همه الگوی کودکان است .

گفتند : کودک که هیچ چیز نمی داند . هنوز نمی داند واقعیت چیست .

او پاسخ داد : سخت در اشتباهید . کودک چهار خصوصیت دارد که هرگز نباید فراموش کنیم : ?- همیشه بی دلیل شاد است ?- همیشه سرش به کاری مشغول است ?- وقتی چیزی را می خواهد تا آن را نگیرد از عزم و اصرارش کم نمی شود ?- سرانجام می تواند خیلی راحت گریه کند .
برگرفته از م موفقیت

کتاب دستی زندگی

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 1:5 صبح

زندگی شما می‌تواند به زیبایی رویاهایتان باشد. فقط باید باور داشته باشید که می‌توانید کارهای ساده‌ای انجام دهید. در زیر لیستی از کارهایی که می‌توانید برای داشتن زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است. هر روز آنها را به کار بگیرید و از زندگی خود لذت ببرید.
سلامتی:
1- آب فراوان بنوشید.
2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.
3- از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4- بااین 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)،Enthusiasm (شور و اشتیاق)، Empathy (دلسوزی و همدلی).
5- از  دعا کمک بگیرید.
6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9- 7 ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید. 
 
  شخصیت:
11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید..
13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14- خیلی خود را جدی نگیرید.
15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
16- وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
18- گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.
19- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید.نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.
21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
22- بدانید که زندگی مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستندو به مانند کلاس جبر می‌باشند.
23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید.
24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.

جامعه:
25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سالبگذرانید.
29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.
31- زمان بیماری شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.  
 
زندگی:
32- کارهای مثبت انجام دهید..
33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.
34- خداوند درمان‌گر هر چیزی است. (ذکر خدا شفای هر دردی است.)
35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.
36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
37- حتی بهترین هم می‌آید.
38- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از خداوند تشکر کنید.
39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.

کوله پشتی

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:58 صبح

 

کوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد.رفت‌ که‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا کوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.


نهالی‌ رنجور و کوچک‌ کنار راه‌ایستاده‌ بود، مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ کنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛ و درخت‌ زیرلب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ که‌ بروی‌ وبی‌رهاورد برگردی. کاش‌ می‌دانستی‌ آنچه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست.

مسافر رفت‌ و گفت: یک‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ می‌داند، پاهایش‌ در گِل‌ است، او هیچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد یافت. و نشنید که‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز کرده‌ام‌ و سفرم‌ را کسی‌ نخواهددید؛ جز آن‌ که‌ باید.مسافر رفت‌ و کوله‌اش‌ سنگین‌ بود. هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پیچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و ناامید. خدا را نیافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ کرده‌ بود..

به‌ ابتدای‌ جاده‌ رسید. جاده‌ای‌ که‌ روزی‌ از آن‌ آغاز کرده‌ بود. درختی‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز کنار جاده‌ بود. زیر سایه‌اش‌ نشست‌ تا لختی‌ بیاساید. مسافر درخت‌ را به‌ یاد نیاورد. اما درخت‌ او را می‌شناخت. درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در کوله‌ات‌ چه‌ داری، مرا هم‌ میهمان‌ کن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، کوله‌ام‌ خالی‌ است‌ و هیچ‌ چیز ندارم.

گفت : هیچ‌ چیز ندارم.

درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتی‌ هیچ‌ چیز نداری، همه‌ چیز داری.اما آن‌ روز که‌ می‌رفتی، در کوله‌ات‌ همه‌ چیز داشتی، غرور کمترینش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت. حالا در کوله‌ات‌ جا برای‌ خدا هست و قدری‌ از حقیقت‌ را در کوله‌ مسافر ریخت. دست‌های‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هایش‌ از حیرت‌ درخشید و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ وپیدا نکردم‌ و  تو نرفته‌ای، این‌ همه‌ یافتی! درخت‌ گفت:
زیرا تو در جاده‌ رفتی‌ و من‌ در خودم ، و پیمودن‌ خود، دشوارتر از پیمودن‌ جاده‌هاست .

این داستان ترجمه ای است از حدیث شریف امیرالمومنین علیه السلام "من عرف نفسه فقد عرف ربه" آن کس که خود را شناخت به تحقیق که خدا را شناخته است.
برگرفته از مجله موفقیت

برای قویتر شدن، نقطهضعفهایت را فاش کن!

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:57 صبح
این یک جمله‌ی آشنا، رایج و کلیشه‌ای است:
«برای پیروزی بر هر حریف و دشمنی، سعی‌کن به نقاط ضعفش دست پیدا کنی و از همان نقطه، حریفت را شکست داده و خاکسترنشین کن‌ یا برای پیروزی بر حریف، نقاط ضعف و قوت او را شناسایی کرده و با فشار بر نقاط ضعف او، به‌طور حتم او را با شکست سختی مواجه خواهی‌ کرد.»

انکارناپذیر و غیرممکن است که داشتن نقطه‌‌ضعف را کتمان نموده یا ادعا کنیم که هیچ نقطه‌ضعفی نداریم. در هر صورت‌، نقطه‌ضعف وجود دارد و باید آن‌را پذیرفت. حال ترس از برملا شدن نقطه‌ضعف، معضلی بزرگ‌تر از خود نقطه‌ضعف است چرا‌که در این مقوله، دو اثر سوء و ‌روانی منفی وجود دارد:

- ترس ممتد و همیشگی همراه با احساس منفی دائم، کم‌کم به یک عادت و خلق‌و‌خوی ناپسند تبدیل می‌شود.
- پابرجا ماندن نقطه‌ضعفی که می‌دانیم و می‌شناسیم.
 


نکته‌ی جالب، این‌جاست که هر نقطه‌ضعفی می‌تواند مورد استفاده یا سوءاستفاده‌ی دوست و دشمن، آشنا و غریبه قرارگیرد؛ دشمن برای ضربه زدن و نابودی کامل و دوست برای اعمال فشارهای روحی-‌ روانی و گاه عاطفی و شاید حتی برای مزاحی زودگذر.

پیشنهاد من این است، بیایید سنت‌شکنی کرده و به‌جای این‌که در کابوس پنهان‌نمودن دست و پا بزنیم یا خود را دچار هیولای ویران‌کننده‌ی برملا شدن این نقیصه (نقطه‌ضعف) بنماییم، بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای، نقطه یا نقاط ضعف خود را فاش‌ و برملا سازیم.
 
بله، خودمان این کار را با رغبت کامل، حتی از روی عمد انجام داده و شاهد نتایج شگفت‌آور آن باشیم. این کار، کمترین فایده‌اش، بستن راه‌های نفوذ حریف برای شکست و یأس و ناامیدی ما قبل از شناسایی از طرف اوست یعنی دانسته، راه عبور دشمن برای ضربه زدن را خودمان برایش ترسیم نموده، او را مجبور کنیم در راهی قدم بردارد که ما می‌خواهیم؛ راهی که خود طراح آن هستیم و بر تمام ریزه‌کاری‌های آن، اشراف کامل داریم. این‌جاست که دیگر غافل‌گیر نشده و وارد یک نبرد پیدا و مشخص که شبیخون و اصل غافل‌گیری در آن کوچک‌ترین نقشی ندارد، می‌شویم. واضح و آشکار است که هیچ‌کس شکست را دوست ندارد و در اصطلاح، کم آوردن و دچار بیم و ضعف شدن را هم به‌آسانی نخواهد پذیرفت. حال وقتی ما بدانیم که طرف مقابل در هر نقش و پوششی، آشکارا بر نقطه‌ضعف ما واقف است، اولین و نزدیک‌ترین فایده‌ی حاصله، از بین رفتن ترس و هراس مستمر از برملا شدن این معضل خواهد بود. حالا دیگر حواس‌مان جمع خواهد بود و تمام هم و غم خود را معطوف به آن نقطه‌ی آسیب‌پذیر خواهیم نمود. زندگی و روابط و اتفاقات پیچیده‌ی آن، به مثابه‌ی یک بازی بزرگ و هدفمند شطرنج است.

آیا با تو خوشبخت می شوم ؟!

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:54 صبح
 
 
جفری اچ لارسن (Jeffry H Larson) کارشناس مسایل خانواده می نویسد:
طی پنج سال گذشته به بررسی و مرور نتایج ?? سال تحقیق درباره عواملی پرداخته ام که به تشکیل یک زندگی مشترک رضایت بخش و استوار می انجامد.  این بازخوانی نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی خاصی وجود دارند که می توان آن ها را قبل از ازدواج شناسایی کرد و از طریق آن ناموفق بودن یک ازدواج را پیش بینی نمود. حالا باید ببینیم این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در فهرست «کسانی که نباید با آن ها ازدواج کرد» قرار می گیرند.
تحقیقات نشان داده است که اگر شخصی بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی (کسی که بدون فکر کردن عمل می کند) و یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر باشد، برای ازدواج شخص مناسبی به نظر نمی رسد، ضمن این که در چنین مواردی این فرد باید روان درمانی شود. 
در فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگی های نه چندان مثبت هستند، اشاره شده است و البته بهترین توصیه در چنین شرایطی، ازدواج نکردن است! ?
اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح می کند: .
«مطمئنی که دوستم داری؟» یا «واقعاً برایت اهمیت دارم؟» (تیپ تأیید خواه). ?
اگر زمانی که با هم هستید بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت می گذرد. (رابطه عشق-تنفر) ?
اگر با وجود این که زمان بسیاری را با هم می گذرانید، واقعاً یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنید. ? ا
گر با پدر و مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما «درست شبیه» این والد نامطلوب شما است.?
اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان «مادری» یا «پدری» کند. ?
اگر احساس می کنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.?
اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان می چرخد: «شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود.» ?
اگر فرد مورد نظرتان می خواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید. (تیپ مالکیت طلب).?
اگر او همه تصمیم های مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ می کند و شما از این کار او بسیار ناخشنودید. (تیپ فرمانده)?
اگر او بارها «از کوره در می رود» و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است. ?
اگر احساس می کنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید. ?
اگر این فرد شما را از نظر روحی و عاطفی آزار می دهد. ?
در نهایت سه توصیه برای شما دارم که می توانند در جلوگیری از ازدواج با چنین ویژگی هایی مفید باشند:
?) بیاموزید که این ویژگی ها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، درپی درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید که ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمی کند که هیچ، در بسیاری از موارد آن ها را شدیدتر هم می کند.
 ?) در سن پایین ازدواج نکنید.
  ?) قبل از ازدواج به خوبی با شخص مورد نظر خود آشنا شوید.

منفی یا مثبت؟

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:53 صبح

روزی بین شاگردان شیوانا در مورد معنای مثبت نگری و خوش بینی و منفی نگری و بدبینی اختلاف افتاد. یکی از شاگردان خود را به شدت مثبت اندیش و مثبت نگر می دانست و معتقد بود که هر اتفاقی در عالم به خیر اوست و دیگری معتقد بود که مثبت اندیشی بیش از حد، نوعی ساده لوحی است که باعث می شود فرد مثبت نگر جنبه های منفی و خطرناک زندگی را نبیند و بهتر است انسان همیشه جانب احتیاط را رعایت کند و بنا را بر این بگذارد که در هر اتفاقی که قرار است رخ دهد شاید خطری نهفته باشد.
دو شاگرد به شدت روی نظریه ی خود پافشاری می کردند و هیچ یک از موضع خود پایین نمی آمدند. ناگهان شیوانا با اشاره به شاگردان به ایشان فهماند که در چند قدمی آنها زیر سنگی بزرگ مار سمی خطرناکی خوابیده است. همه شاگردان بخصوص دو شاگرد مدعی مثبت اندیشی و منفی نگری با سرو صدا از جا پریدند. شاگرد مثبت اندیش از جمع خواست تا از سنگ فاصله بگیرند و در جایی دیگر بنشینند، اما فرد منفی نگر می گفت که بهتر است مار را بکشیم تا به ایشان و افراد دیگر صدمه نرساند. جمعی از شاگردان به همراه شیوانا و فرد مثبت اندیش از مار فاصله گرفتند و در جایی دیگر نشستند. شاگرد منفی نگر به همراه عده ای دیگر به سراغ مار رفتند و با زحمت زیاد او را کشتند. وقتی مار کشته شد و شاگرد منفی نگر به جمع پیوست خطاب به شیوانا گفت:" استاد! آیا حق با من نبود!؟ الآن دیگر ماری برای ترسیدن وجود ندارد. پس می توانیم آسوده و آرام به سر جای خود برگردیم و آنجا اطراق کنیم. اگر خوشبینانه برخورد می کردیم و حضور ما را نشانه ی مثبت و اتفاق خیر می گرفتیم الآن دیگر آن استراحت گاه راحت را در اختیار نداشتیم!"


خلاصه ای از قانونهای برایان تریسی!

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:51 صبح
«تریسی» در طی 30سال، به 80کشور دنیا سفر کرده است تا دلایل حقیقی این پرسش را بیابد که «چرا وقایع به‌صورتی که هستند، اتفاق می‌افتند؟» او پاسخ‌ها را به‌صورت قوانینی خلاصه کرد که سال‌های زیادی است در دنیا، افراد مختلف با به‌کار گرفتن این اصول و قوانین، به موفقیت و خوشبختی در زندگی خود رسیده‌اند.
 
 آن‌چه در زیر می‌خوانید، خلاصه‌ای از این قانون‌ها می‌باشد.
 
1) قانون علت و معلول:

هر چیز به دلیلی رخ‌می‌دهد. برای هر علتی، معلولی هست و برای هر معلولی، علت یا علت‌های به‌خصوصی وجود دارد، چه از آن‌ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید.
چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را بخواهید، می‌توانید انجام دهید به شرط آن‌که:
- تصمیم بگیرید دقیقا ًچه می‌خواهید.
- همان‌کاری را انجام دهید که کسانی‌که در این راه موفق شده اند، انجام داده‌اند.
 
 
2) قانون ذهن:
همه‌ی علت و معلول‌ها، ذهنی هستند. افکار شما تبدیل به واقعیت می‌شوند. افکار شما آفریننده‌اند. شما تبدیل به همان چیزی می‌شوید که درباره‌ی آن بیش‌تر فکر می‌کنید. همیشه درباره‌ی چیزهایی فکر کنید که به‌طور واقعی طالب آن‌ها هستید و از فکر‌کردن درباره‌ی چیزهایی که خواستار آن‌ها نیستید، اجتناب کنید.
 
 
3) قانون عینیت‌یافتن ذهنیات:
دنیای پیرامون شما، تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار شما در زندگی، این است که زندگی مورد علاقه‌ی خود را در درون خلق کنید. زندگی ایده‌آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی‌که در دنیای پیرامون‌تان تحقق پیدا کند، حفظ کنید.
 ادامه مطلب...

$$$$$$$$

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/10:: 12:48 صبح
ادامه مطلب...

!

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/9:: 12:31 صبح

فقط خدا...

به نام آنکه به یاد ماست حتی زمانی که در یاد ما نیست.....هر گاه یکی از بندگان من مرا می خواند چنان به او توجه می کنم که گویی بنده ی دیگری جز او ندارم امابندگان من طوری عمل می کنن که انگار بنده ی همه هستند به جز من... <\/h2>

امروز خیلی دلم تنگ است فقط خدا را می خواهم

خدایا کاش اینجا دشتی بود و من و تو تنها در آن دشت . من تو را فریاد می کردم . چشمهایم را می بستم و خود را در آغوشت می یافتم در آغوش نور ، لطف ، صفا . خدایا چگونه پیدایت کنم .شاید با فریادهایم به تو نزدیکتر می شوم . خدای من کجائی !!!


انرژی مثبت

ارسال شده توسط ازاد در 88/4/9:: 12:18 صبح
انرژی مثبت
انرژی مثبت
هرچیزی برای اینکه بتواند بقاء داشته باشد و به زندگی ادامه دهد به انرژی نیاز دارد. این قانون شامل رفتار و کردار ما هم می‌شود. البته انرژیها همیشه باعث بقاء نمی‌شوند و بعضی از آنها بازدارنده هستند و مانند ترمز اتومبیل عمل می‌کنند.
اگر به کارهایمان انرژی مثبت دهیم به آنها سوخت رسانده‌ایم و موجب ادامه حرکت آنها می‌شویم، اما اگر به اعمال خود انرژی منفی رسانیم مانند همان ترمز اتومبیل عمل کرده‌ایم و باعث توقف رفتار مورد نظر خواهیم شد. انرژی مثبت و منفی را دیگران هم می‌توانند به ما بدهند، برخلاف بنزین که هیچ‌کس حاضر نیست کارت سوختش را به کسی قرض یا هدیه بدهد، رفتار، کلام و عکس‌العملهای دیگران مانند نقل و نبات به ما انرژی مثبت و منفی اهدا می‌کنند.
ما در طول روز انرژی‌های مثبت و منفی زیادی را از دیگران در قالب تشویق، انتقاد، توصیه، مشورت، تجربه یا درد دل دریافت می‌کنیم یا به خود و دیگران هدیه می‌دهیم، غافل از اینکه انرژی‌های منفی که عمداً یا سهواً در لابه‌لای این پیشنهادات و مشاوره‌ها وجود دارد، بین ما و اهدافمان فاصله می‌اندازد و سرعت حرکت ما را کم و کم‌تر می‌کند.
وقتی که به صحت رفتار یا هدف خود ایمان داریم و با قدرت تمام به آن می‌پردازیم و هر زمان در حال توسعه و ارتقای آن هستیم یا حتی از جانب دیگران مورد تشویق، تمجید و حمایت قرار می‌گیریم، انرژی‌های مثبت بسیاری دریافت کرده‌ایم که قدرت و سرعت ما را در پیشبرد هرچه بهتر آن رفتار یا هدف بیشتر و بیشتر خواهد کرد، اما اگر در انجام کارها یا رفتار خود شک و تردید راه دهیم، تحت تاثیر افکار بازدارنده افراد منفی گرا و سواستفاده گر قرار بگیریم یا کار و رفتار خود را تقویت نکنیم و به آن نپردازیم، فکر نکنیم و خشنود نباشیم، با حجم زیادی از انرژی‌های منفی روبه‌رو شده‌ایم که با قدرت تمام ما را از پا در می‌آورند. اگر به برنامه، اهداف و رفتارهایی که انجام می‌دهیم فکر نکنیم و در مورد آنها بی‌‌اعتنا شویم و از جانب اطرافیان تشویق و ترغیب نگردیم، به این معنی است که سوخت رسانی به آن‌ها را قطع کرده‌ایم و موجب از بین رفتنشان شده‌ایم.
بله به همین راحتی می‌شود یک فکر، برنامه یا رفتار خوب را کنار گذاشت و از سر بیرون کرد. البته این راهکار بسیار خوبی است و ما باید برای از بین بردن رفتار و عادت‌های اشتباه خود از آن استفاده کنیم. دقت کنید، فقط و فقط رفتار و عادت‌های ناپسند.
وقتی عادت ناپسندی داریم، می‌توانیم با قطع انرژی آن موجب تضعیف و در نهایت نابودی‌اش شویم. تنها کافی است که با بی‌توجهی، عدم حمایت و عدم تکرار آن باعث شویم تا به فراموشی سپرده شود و از ذهن ما بیرون رود. در این حالت اگر به آن انرژی منفی هم بدهیم موجب نفرت ما از آن موضوع می‌شود. مانند فرد سیگاری که بعد از مدتی دوری از سیگار با یاداوری و تکرار مضرات و عواقب دردناک استفاده از آن باعث ایجاد تنفر و دشمنی خود با سیگار می‌شود.
نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که ما باید بتوانیم انرژی‌های مثبت و منفی را بشناسیم و آنها را از یکدیگر تفکیک کنیم و در زمان مناسب از آن‌ها استفاده کنیم.
کارهای خوب تنها به انرژی مثبت نیاز دارند و کارهای بد به انرژی منفی. اگر به رفتار خوب خود انرژی منفی برسانیم مانند این است که در باک اتومبیل خود به جای بنرین آب ریخته باشیم. آیا آب در موتور خودرو موجب اختلال و از کار افتادن آن نمی‌شود؟
یا اگر به کارهای منفی خود انرژی مثبت وارد کنیم مانند این است که به یک جانور وحشتناک و خطرناک داروی شفابخش و تقویت کننده بدهیم و موجب بقای آن شویم.
در زمان انجام کارهای خوب باید مراقب باشیم تا از گزند افکار بازدارنده افراد بدبین و منفی‌گرا، سواستفاده‌گر و کم بین در امان باشیم. بهتر است رفتار و اهداف مثبت خود را که احساس می‌کنیم تحت تاثیر این افراد قرار خواهد گرفت کم‌تر برای آن‌ها بازگو کنیم. هوشیارانه مواظب نظرات دیگران باشید و زمانی که با انرژیهای منفی آنها روبه‌رو می‌شوید از همان راهکاری که برای از بین بردن اعمال منفی خود (بی‌اعتنایی و عدم تقویت) استفاده می‌کنید، بهره‌ببرید تا از ذهنتان بیرون رود. بیشتر سعی کنید تا با افراد مشوق و مثبت‌گرا رابطه برقرار کنید و اهداف و رفتارهای خود را با آنها در میان بگذارید.
این موضوع مهم را هم یادتان باشد که برای بهتر شدن، تقویت و رشد اهداف و رفتار شایسته دیگران بهتر است که به آنها انرژی مثبت بدهید و با بازگو کردن اعمال شایسته آنها و تشویق، تمجید و تعریف از رفتارهای خوبشان،‌ نشان دهید و تاکید کنید که راه درستی را در پیش گرفته‌اند. این عمل در نزد طرف مقابل تاثیر بسزایی خواهد داشت. شاید در ظاهر نشان ندهد، اما بیش از آن که خودتان فکر بکنید او را امیدوار و علاقه‌مند می‌کنید.
زمانی که فرد دیگری را مشورت و راهنمایی می‌کنیم، خیلی باید دقت کنیم تا به اشتباه و از روی بی‌اطلاعی به او انرژی متضاد وارد نکنیم و اشتباها او را در دام توهم نیندازیم.همیشه بهترین راه این است که وقتی از موضوعی اطلاع و آگاهی کامل نداریم در مورد آن اظهار نظر نکنیم و طرف مقابل را به اشتباه نیندازیم، زیرا ممکن است با انجام عکس‌العمل یا انتقاد و تشویق اشتباه او را گمراه کنیم. ما تنها باید آن فرد را راهنمایی کنیم تا با شخص مطلع و واقع‌بینی مشورت کند و فریب افکار منفی کسی را نخورد.
منبع: روزنامه اطلاعات



<      1   2   3      >


بازدید امروز: 25 ، بازدید دیروز: 8 ، کل بازدیدها: 36040
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ
سفارش تبلیغ